متن آهنگ
بگو به عقربه ها، موقع دویدن نیست
که شب همیشه برای، به سر رسیدن نیست
بخواب گفتم امشب، که از سرم بپرد
شبی که پیش منی، وقت خواب دیدن نیست
من از نگاه تو ناگفته حرف میخوانم
میان ما دو نفر گفتن و شنیدن نیست
تو آسمان منی جز پناهِ آغوشت
برای بال و پرم وسعتِ پریدن نیست
پریدن نیست...
بگیر از لب داغم دو بیت، بوسه ی ناب
همیشه شعر سرودن، که واژه چیدن نیست
برای من قفس از بازوانِ خویش بساز
که از چنین قفسی میل پَر کشیدن نیست
من از نگاه تو ناگفته حرف میخوانم
میان ما دو نفر گفتن و شنیدن نیست
تو آسمان منی جز پناهِ آغوشت
برای بال و پرم وسعتِ پریدن نیست
پریدن نیست...