متن آهنگ
می گفتی که دیوانه تری از من
زیبای منی؛ قلب مرا نشکن
من بی تو میمیرم
دوری اما بدان من به تو نزدیکم
عشقت چشم و چراغ شب تاریکم
وای از این تقدیرم.
از دل من با خبری چه غمی دارم
خاطرهی عشق تو را به که بسپارم؟
گریه به دادم برسد شاید در تنهایی
گرچه گرفتار توام تو در بندی
پیر و زمینگیر شدم تا دل کندی
بی تو چه باید بکنم با شورِ شیدایی
آرام جان من بی منِ دیوانه کجایی؟
دلدار دیرینم منتظرم تا که بیایی
رویای شیرینی می بینم که تو از بند رهایی
می خندی می خندم در پس شبهای جدایی
از دل من با خبری چه غمی دارم
خاطرهی عشق تو را به که بسپارم؟
گریه به دادم برسد شاید در تنهایی
گرچه گرفتار توام تو در بندی
پیر و زمینگیر شدم تا دل کندی
بی تو چه باید بکنم با شورِ شیدایی